روند افزایشی خرید خانههای کلنگی در ایران / چرا واحدهای قدیمی طرفدار بیشتری پیدا کردهاند؟
تاریخ انتشار: ۱۷ فروردین ۱۴۰۳ | کد خبر: ۴۰۰۶۸۹۰۸
بهر گزارش خبرآنلاین ،تورم مسکن و کاهش قدرت خرید مردم در سالهای گذشته، موجب شده سهم خانههای قدیمیساز در مجموع معاملات مسکن روندی افزایشی داشته باشد.
تجارت نیوز در گزارشی نوشت: این تورم، روند سنتی خرید مردم در بازار مسکن را بر هم زده و باعث شده حالا خریداران به سمت خانههایی با قدمت بالا بروند و سعی در بازسازی این واحدها داشته باشند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
بررسی گزارشهای بانک مرکزی از تحولات بازار مسکن تهران نشان میدهد، سهم خانههای نوساز از کل واحدهای مسکونی معاملهشده اسفندماه ۱۳۹۹ یعنی آخرین سال ریاستجمهوری حسن روحانی، ۳۸.۴ درصد و سهم خانههایی با سن بیش از ۲۰ سال، ۱۴.۴ درصد بوده است.
سفند سال بعد یعنی سال ۱۴۰۰ و اولین سال ریاستجمهوری ابراهیم رئیسی سهم خانههایی با عمر نهایتا پنج سال از کل معاملات، ۳۲.۵ درصد و سهم واحدهایی با عمر بیش از ۲۰ سال، ۲۰.۵ درصد ثبت شده است.
این معادله، سال بعد نیز با همین ترتیب ادامه یافته است و سهم خانههای نوساز در اسفند ۱۴۰۲ معادل ۳۵.۳ درصد و سهم خانههای قدیمیساز ۲۲.۳ درصد برآورد شده است.
خرین ماه سال ۱۴۰۲ یعنی اسفندماه با وجود کشیده شدن ترمز رشد زمستانی معاملات مسکن، تعداد معاملات خانههای زیر پنج سال تا ۳۱.۴ درصد و سهم خانههای قدیمیساز تا ۲۵.۵ درصد رشد داشته است.
سهم خرید خانه های کلنگی با وجود اینکه در مقایسه با خانههای زیر پنج سال در نیمه دوم سال گذشته، نوسانات کاهشی بیشتری را تجربه کرده، اما در نهایت در اسفند نسبت به سهم این واحدها در معاملات سال ۱۳۹۹ تقریبا رشدی دو برابری داشته است.
عمر ساختمانها در ایران ۲۵ سال، در اروپا ۱۰۰ سال!افزایش تقاضا برای خانههای بالای ۲۰ سال در ایران در حالی نسبت به سالهای گذشته رشد داشته که بر اساس گفته کارشناسان، میانگین عمر ساختمانهای مسکونی ایران از حدود ۳۰ سال در دهه ۱۳۵۰، به ۲۵ سال در سالهای فعلی کاهش داشته است. این در حالی است که عمر ساختمانها در برخی کشورهای غربی به ۱۰۰ سال نیز میرسد.
بر اساس این آمار، بخش چشمگیری از مردم حق انتخاب را برای خرید یک خانه با کیفیت از دست دادهاند و مجبورند برای تهیه سرپناه متناسب با بودجه خود نزدیکترین گزینه را بدون در نظر گرفتن شرایط آن انتخاب کنند.
از سوی دیگر این تغییر تقاضا نیز پس از مدتی باعث شده است قیمت این خانهها به قیمت خانههای نوساز با عمر نهایتا پنج سال نزدیک شود و چنین شرایطی شاید در آینده خرید خانه های کلنگی را نیز برای متقاضیان سخت کند.
۲۱۷
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1891556منبع: خبرآنلاین
کلیدواژه: قیمت مسکن مسکن بانک مرکزی جمهوری اسلامی خرید خانه های کلنگی سهم خانه درصد و سهم پنج سال
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.khabaronline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرآنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۴۰۰۶۸۹۰۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
طلاق به خاطر پیدا شدن روسری در خودروی همسر
مقابل یکی از شعبههای دادگاه خانواده زن جوانی در حالی که یک روسری قرمز در دست داشت و با بیقراری قدم میزد چند دقیقهای نگذشته بود که پسری جوان به سمتش آمد و گفت ساناز جان من را ببخش اشتباه کردم باید واقعیت زندگیام را به تو میگفتم هرچند گذشتهها گذشته و اصلاً موردی برای نگرانی وجود ندارد.
در همین موقع سربازی از ته سالن شماره پروندهای را خواند و گفت طرفین جلسه رسیدگی ساعت ۸ صبح اعلام حضور کنند.
به محض ورود به شعبه زن جوان بیمقدمه گفت: آقای قاضی این مرد مرا فریب داده و با احساس من بازی کرده او قبلاً زن داشته و هنوزهم دوستش دارد اما به من نگفته بود، اگر من این روسری را پیدا نکرده بودم معلوم نبود تا کی میخواست این ماجرا را پنهان نگه دارد.
قاضی با شنیدن این حرفها گفت دخترم کمی آب بخورید و آرام باشید اینطور من متوجه نمیشوم ماجرای زندگی شما چیست آهستهتر برایم از اول تعریف کن!
ساناز کمی که آرام شد، گفت: با آرمین در یک کافه آشنا شدیم. از روز آشنایی تا ازدواج 6 ماه طول کشید. آرمین میگفت کسی را ندارد و تنها به خواستگاریام آمد. به من گفت پدرش فوت کرده و مادرش هم پیش خواهرش خارج از کشور زندگی میکند و اینجا تنها زندگی میکند من ساده هم باور کردم. پدرم با اصرار من راضی به ازدواج شد و ما سر خانه و زندگی خود رفتیم اما همین چند هفته پیش بود که توی ماشینش یک روسری قرمز پیدا کردم خیلی عصبانی و ناراحت بودم با این حال به رویش نیاوردم تا اینکه چند روز قبل یک عروسک دخترانه هم در ماشین پیدا کردم. این بار دیگر به رویش آوردم و گفتم اینها مال کیست اما آرمین با دروغگویی تمام به من گفت ماشین دست دوستش بوده و اینها مال همسر دوستش است، اما من باور نکردم یک روز از روی کنجکاوی او را تعقیب کردم و دیدم دم یک مهدکودک رفت و یک دختربچه را بغل کرد و بعدش هم رفت مقابل خانهای و بعد از پیاده شدن داخل خانه رفت. از تعجب و ناراحتی و عصبانیت داشتم دیوانه میشدم.
بعد از کلی کلنجار رفتن با خودم تصمیم گرفتم بروم ببینم موضوع چیست. وقتی زنگ در خانه را زدم همان بچه در را باز کرد و هنوز حرفی نزده بودم که آرمین را پشت سرش دیدم و وقتی دختربچه او را بابا صدا زد از هوش رفتم.
چشم باز کردم در بیمارستان بودم بعد هم به خانه پدرم رفتم و همه ماجرا را برایش تعریف کردم. این مرد یک دروغگوی بزرگ است او زن و بچه داشته و موضوع به این مهمی را از من مخفی کرده بود. او یک کلاهبردار است معلوم نیست با چند نفر دیگه چنین کاری کرده الان هم من فقط طلاق میخواهم.
قاضی رو به آرمین کرد و گفت: حرفهای همسرت را تأیید میکنی تو واقعاً زن داشتی؟
آرمین نگاهی کرد و گفت: آقای قاضی ماجرا اینطوری نیست. من سه سال قبل از همسر اولم جدا شدم. دخترم با مادرش زندگی میکند من در هفته یک روز او را میبینم اما از شانس بدم همسرم متوجه شد. من اصلاً با همسر سابقم ارتباطی ندارم فقط آن روز رفتم بچه را به مادرش بدهم که اینطوری شد. من کلاهبردار نیستم من ساناز را دوست دارم. میخواستم قبل ازدواج خودم به ساناز واقعیت را بگویم ولی ترسیدم ساناز با من ازدواج نکند. همیشه دنبال یک فرصت مناسب بودم اما خودش زودتر فهمید الان خیلی پشیمانم و میخواهم ساناز یک فرصت دوباره به من بدهد. من مجرم نیستم فقط یک عاشق هستم. آیا هر کسی که طلاق گرفته دیگر حق ازدواج ندارد؟ قبول دارم اشتباه کردم اما جبران میکنم.
آرمین رو به ساناز کرد و گفت: باور کن من آدم بدی نیستم فقط اشتباه کردم و واقعیت را نگفتم الان هم پشیمانم از پنهانکاری که کردم.
ساناز رو به آرمین کرد و گفت: اعتمادی که به تو داشتم از بین رفته و دیگر نمیتوانم به تو اعتماد کنم بهتر است از هم جدا شویم.
قاضی که حرفهای این زوج جوان را شنید، گفت میدانم همسرت اشتباه بزرگی مرتکب شده، اما بهتر است بیشتر راجع به تصمیمت فکر کنی یک ماه به کلاسهای مشاوره بروید اگر نظرت عوض نشد آن وقت حکم طلاق را صادر میکنم.
امیرحسین صفدری کارشناس حقوقی
دروغ و پنهانکاری مثل یک سم کشنده در زندگی مشترک عمل میکند. در این پرونده میبینیم که مرد جوان اشتباه بزرگی مرتکب شده که قبل از ازدواج حقیقت را بیان نکرده است. او باید اجازه میداد ساناز خودش تصمیم بگیرد در واقع آرمین با پنهانکاری بشدت همسرش را ناراحت کرده است.البته ساناز هم کمی مقصر است او باید در مورد آرمین تحقیق میکرد و بدون شناخت کافی از او وارد این رابطه نمیشد اما با سادهانگاری راجع به این مسأله مهم وارد رابطه شد و این پیامد اصلی ازدواج بدون شناخت کافی و از روی ظواهر است.
با این حال زوجهای جوان باید بدانند اصل و اساس یک زندگی مشترک موفق بر پایه صداقت و تعهد است. زندگی بدون اعتماد محکوم به شکست است پنهانکاری و دروغگویی تمام پلهای پشت سر را خراب میکند.
باشگاه خبرنگاران جوان اجتماعی حوادث و انتظامی